نشریۀ مدیریت صنعتی مفتخر است که برای توسعه و رشد صنایع کشور در بستر زنجیرههای تأمین، همه نوع دستاوردهای علمی و پژوهشی پژوهشگران و استادان فرهیخته را در عصر فناوری های تحولآفرین دیجیتال منتشر کند.
هدف شرکت های صنعتی دنیا از دیجیتالکردن زنجیرۀ تأمینشان، بهینه سازی هزینه، تحقق چابکی، سرعت و در عین حال، به حداقلرساندن ریسک، از راه حلوفصل اساسی مسئلۀ شبکه های جهانی زنجیرۀ تأمین است تا به مزایای رقابتی دست پیدا کنند. در این شرایط، دیجیتال سازی بیشتر بهمعنای بهینهسازی است.
گسترش جهانی واقعیتی است که بسیاری از سازمانها، خواه دیجیتال باشند یا نه، در محیط ساخت و تولید پیش روی خود میبینند. کمک کردن از فشارهایی که برای کاهش حاشیۀ سود محصول و افزایش رقابت در بازارهای داخلی وارد میشود، ضروری است. با این حال، سازمانها، هر روز بازارها، منبعیابی جهانی و همچنین، ارتقای عملیات فروش خود را گسترش میدهند.
علاوه بر این، مطلوبیت و ارزش احتمالی دیجیتالسازی، شرکتها را وسوسه میکند؛ زیرا تسهیم دانش، همیاری، خودکارسازی فرایندها و رواج تحلیل مبتنی بر یادگیری ماشین را از طریق جریان اطلاعات امکانپذیر میسازد.
چابکی یکی دیگر از عوامل ارزشیای است که با دیجیتالسازی زنجیرۀ تأمین حاصل میشود.
مزیت نگاه متمرکز به زنجیرۀ تأمین انتهابه انتها رؤیتپذیری را بهترتیب خاصی میسر میکند که یادآور «برج مراقبت» است. این دیدگاه سطح بالا، آگاهی و بینش بیدرنگی را فراهم میکند که برنامهریز برای اتخاذ عمل مؤثر لازم دارد.
فناوری دیجیتال در تکتک حلقههای زنجیرۀ ارزش نفوذ میکند و سبب افزایش کارایی، شفافیت، چابکی و اتصال و بسیاری مزایای ملموس دیگری میشود که شرکتها میتوانند از آنها برای ساخت زنجیرۀ تأمین سریعتر، پاسخگوتر و دقیقتر استفاده کنند.
هر شرکتی، وقتی ملاحظات زنجیرۀ تأمین را بررسی میکند با نیازها و مشکلات متفاوتی روبهرو میشود. وقتی راهبرد زنجیرۀ تأمین دیجیتال را تعریف میکنند، باید از بیرون به داخل کار کنند؛ یعنی از مشتریان شروع کنند تا به تأمینکنندگان برسند.
یکی از نتایج بیتردید انقلاب دیجیتال، افزایش سطح انتظارات مشتریان و بهبود عملکرد رقبا در بازارهای جهانی است. استفاده از راه حلهای دیجیتال در سطح زنجیرۀ تأمین، راهی مؤثر برای نتیجه گیری سریع در هر دو بُعد، یعنی تجربۀ مشتری و مزیت رقابتی است؛ اما همۀ شرکتها از نظر فنی هوشمند نیستند یا برای پیروی از هر روند دیجیتالی تمایلی نشان نمیدهند.
مدیران اجرایی شرکتها، به ویژه در برنامهریزی فروش، بازاریابی و عملیات، متوجهند که مشتریانشان خواهان تحقق انعطاف پذیری و چابکی از طریق زنجیرۀ تأمین دیجیتال اند. علاوه بر این، میدانند که وقتی انبوه محصولات دیجیتالی پیدا میشوند که مشکلی را حل کنند، بازار فناوری دیجیتال قطعاً شلوغ تر، پیچیده تر و سردرگم کننده تر خواهد شد. همچنین، میدانند که شرکتهایشان دیگر نمیتوانند تعلل کنند، چون بعید است رقبا تعلل کنند و ابتکار عمل را برای دیجیتال سازی و رسیدن به مزیت رقابتی به دست نگیرند.
در این راستا از پژوهشگران و نویسندگان محترم، درخواست میکنیم که با مراجعه به سایت نشریه، به حوزه های اعلام شده توجه ویژه مبذول فرمایند.