دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت صنعتی
2008-5885
2423-5369
10
2
2018
06
22
ارائه مدلی برای ارزیابی کارایی بهکمک ترکیب مدل اندازهگیری با دامنه تعدیل شده و محدودیتهای وزنی (مطالعه موردی: شعبههای شرکت بیمه ایران)
161
182
FA
علی
ابراهیمی کردلر
0000-0003-4627-9388
دانشیار گروه حسابداری، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، تهران
aebrahimi@ut.ac.ir
عبدالحسین
جعفرزاده
دانشجوی دکتری مدیریت تحقیق در عملیات، پردیس فارابی، دانشگاه تهران، قم، ایران
ah.jafarzadeh@ut.ac.ir
محمد هادی
علی احمدی
دانشجوی دکتری مهندسی صنایع، دانشگاه علم و صنعت، ، ایران
aliahmadi_mh@iust.ac.ir
10.22059/imj.2018.262152.1007463
هدف: یکی از ضعفهای جدی کاربرد تحلیل پوششی دادهها در ارزیابی شرکتهای بیمه، بهره نبردن از نظر خبرگان و تصمیمگیرندگان و آزادی کامل شرکتهای بیمه تحت بررسی در تخصیص وزن به ورودیها و خروجیهاست. این مسئله به شرکتهای بیمه اجازه میدهد که امتیاز کارایی مجازی زیادی را با حذف برخی ورودیها و خروجیهای مهم بهدست آورند.
روش: یکی از متداولترین روشها برای در نظر گرفتن نظر خبرگان و تصمیمگیرندگان در تحلیل پوششی دادهها، وارد کردن محدودیتهای وزنی است. محدودیتهای وزنی اجازه ترکیب نظر خبرگان و تصمیمگیرندگان و کنترل دامنه تغییرات وزنها در تحلیل پوششی دادهها را فراهم میکند. بنابراین در این مقاله یک مدل اندازهگیری با دامنه تعدیلشده در دو حالت با محدودیتهای وزنی و بدون محدودیتهای وزنی بهکار برده شده است.
یافتهها: میانگین کارایی مدل اندازهگیری با دامنه تعدیلشده با محدودیتهای وزنی و بدون محدودیتهای وزنی، بهترتیب 927/0 و 959/0 بهدست آمد. تعداد شعبههای کارا در زمان بهکارگیری محدودیتهای وزنی از ۷۱ واحد به ۲۴ واحد کاهش داشت که این نتیجه تأثیر این محدودیتها را نشان میدهد.
نتیجهگیری: در این مقاله تلاش شده است که مدل جدیدی در حوزه تحلیل پوششی دادهها با دامنه تعدیل شده و در نظر گرفتن محدودیتهای وزنی ارائه شده و در شرکت بیمه ایران نیز آزمون شود.
بیمه,کارایی,تحلیل پوششی دادهها,مدل اندازهگیری با دامنه تعدیلشده,محدودیتهای وزنی
https://imj.ut.ac.ir/article_67788.html
https://imj.ut.ac.ir/article_67788_1355eb63b8fb47594ed72bb3c6acc4dd.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت صنعتی
2008-5885
2423-5369
10
2
2018
06
22
ارائه رویکردی برای محاسبه قابلیت اطمینان فازی بر پایه آهنگ خرابی فازی
183
200
FA
محمود
شهرخی
0000-0002-2224-5901
استادیار مهندسی صنایع، دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه کردستان، سنندج، ایران
shahrokhi292@yahoo.com
10.22059/imj.2018.245284.1007341
هدف: ارائه یک روش نوین برای مواجهه با عدم قطعیت در محاسبه قابلیت اطمینان قطعات از طریق بیان آهنگ خرابی قطعات بهصورت عدد مثلثی فازی و بهکارگیری محاسبات فازی برای تبدیل آن به عدد قابلیت اطمینان فازی<br /> روش: ابتدا آهنگ خرابی با توجه به عدم قطعیت آن بهصورت یک عدد فازی مثلثی بیان شده است؛ سپس با فرض تابع عمر نمایی برای قطعه مد نظر، بر پایه این عدد قابلیت اطمینان فازی به دو روش گوناگون محاسبه شده و نتایج آنها با یکدیگر مقایسه شده است. در روش اول از اصل گسترش استفاده شده و عدد قابلیت اطمینان فازی بهصورت دقیق محاسبه شده است. در این حالت عدد فازی قابلیت اطمینان یک شکل تقریبا مثلثی پیدا کرده است. در روش دوم، با استفاده از رگرسیون خطی، دو تابع خطی برای یال راست و چپ عدد فازی قابلیت اطمینان برازش شده و بدینگونه یک عدد فازی مثلثی ساخته شده است.<br /> یافتهها: زمانی که تابع چگالی عمر نمائی برای یک قطعه به کار رود، میزان خطای محاسبهی قابلیت اطمینان فازی با استفاده از روش رگرسیون، نسبت به روش اصل گسترش بسیار ناچیز است.<br /> نتیجهگیری: تقریب تابع قابلیت اطمینان فازی با بهکارگیری روش رگرسیون دقت کافی را دارا است و میتواند به جای استفاده از روش اصل گسترش مورد استفاده قرار گیرد.
رگرسیون,قابلیت اطمینان فازی,منطق فازی,آهنگ خرابی فازی,اصل گسترش
https://imj.ut.ac.ir/article_67787.html
https://imj.ut.ac.ir/article_67787_13bc6bc1cd6b2ebbc894945433aed368.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت صنعتی
2008-5885
2423-5369
10
2
2018
06
22
ارائه مدل چندهدفه برای حملونقل زمینی مواد خطرناک در شبکه هاب (مطالعه موردی: شرکت ملی پخش فراوردههای نفتی)
201
220
FA
محمدرضا
مهرگان
استاد مدیریت صنعتی، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، تهران،ایران
mehregan@ut.ac.ir
احمد
جعفرنژاد
1111-2221-2210-1001
استاد مدیریت صنعتی،دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، تهران، ایران
jafarnjd@ut.ac.ir
میلاد
محمدی
کارشناس ارشد مدیریت صنعتی، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، تهران، ایران
mohammadi.milad@alumni.ut.ac.ir
10.22059/imj.2018.205732.1007047
هدف: هدف از این پژوهش، ارائه مدلی چندهدفه برای حملونقل زمینی مواد خطرناک در شبکه هاب برای به حداقل رساندن هزینههای حملونقل و هزینههای احداث هاب و لینک با در نظر گرفتن ریسک موجود در حملونقل مواد خطرناک است.
روش: با استفاده از دادههای واقعی شرکت ملی پخش فراوردههای نفتی، مدل مکانیابی هاب ارائه شده در این پژوهش با روش معیار جامع حل شد و تحلیل حساسیت جوابهای مدل روی برخی از پارامترها انجام گرفت.
یافتهها: با توجه به نتایج حل مدل با 10 عدد هاب، منطقه چهار محال و بختیاری بهعنوان هاب جدید انتخاب شد. نحوه تأمین فراورده نفتی هر یک از مناطق نیز ارائه شده است.
نتیجهگیری: مواد خطرناک که ماده اولیه یا محصول استراتژیک در صنایع گوناگون محسوب میشوند، نقش مهمی در توسعه صنعتی کشور ایفا میکنند. حملونقل مواد خطرناک با توجه به ماهیت خطرآفرین و تبعات آن از اهمیت خاصی برخوردار است. از سوی دیگر، طراحی صحیح شبکه حملونقل و توزیع بهینه فراوردهها از منابع تولید به مصرفکنندگان میتواند موجب کاهش هزینه تولید و در نتیجه مصرف بهینه انرژی شود.
حملونقل مواد خطرناک,ریسک,شرکت ملی پخش فراوردههای نفتی,مدلسازی ریاضی,مسئله مکانیابی هاب
https://imj.ut.ac.ir/article_67786.html
https://imj.ut.ac.ir/article_67786_e3515144657962e4d7e8a5d5ab9f6edc.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت صنعتی
2008-5885
2423-5369
10
2
2018
06
22
تعیین ترکیب بهینه استراتژیهای زنجیره تأمین لارج با بهرهگیری از تحلیل SWOT، تکنیکهای تصمیمگیری چند معیاره و تئوری بازی
221
246
FA
مقصود
امیری
استاد گروه مدیریت صنعتی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
mg_amiri@yahoo.com
سید جلال الدین
حسینی دهشیری
0000-0001-7031-1259
دانشجوی دکتری مدیریت تولید و عملیات، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
j.hosseini@atu.ac.ir
احمد
یوسفی هنومرور
0000-0001-6082-7622
دانشجوی دکتری تحقیق در عملیات، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
ahmad.yousefi@atu.ac.ir
10.22059/imj.2018.257030.1007420
هدف: این پژوهش بر تلفیق پارادایمهای ناب، چابک، تابآوری و سبز در زنجیره تأمین و محدودیتهای آنالیز SWOT، برای بهبود عملکرد زنجیره تأمین متمرکز است.
روش: در ابتدا از تکنیکهای تصمیمگیری چند معیاره استفاده شد. از روش سوآرا برای وزندهی به معیارهای زنجیره تأمین لارج و از روش آراس خاکستری بهمنظور اولویتبندی استراتژیها بهره گرفته شد. در سطوح مختلف قوت، ضعف، فرصت و تهدید از تحلیل SWOT، استراتژیهای مناسب شناسایی شدند. بهمنظور تعیین ترکیب بهینه استراتژیها، از ارزش شاپلی فازی و تئوری بازی استفاده شد.
یافتهها: نتایج وزندهی نشان داد که معیارهای ضایعات کسبوکار، کیفیت و هزینه از بالاترین اهمیت برخوردار هستند. همچنین هشت استراتژی در سطوح مختلف قوت، ضعف، فرصت و تهدید از تحلیل SWOT برای تعیین ترکیب بهینه استراتژیها انتخاب شدند.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج تحقیق، ترکیب بهینه استراتژی <sub>1</sub>WT<sub>2</sub>WO<sub>2</sub>ST<sub>2</sub>SO پیشنهاد شد که شامل استراتژیهای وجود شبکه یکپارچه برای تولید، انتقال، کاهش ضایعات فنی و غیرفنی در شبکه توزیع و خرید برق توسط شرکتهای خصوصی بود.
زنجیره تأمین لارج,تحلیل SWOT,سوآرا,آراس خاکستری,تئوری بازی
https://imj.ut.ac.ir/article_67789.html
https://imj.ut.ac.ir/article_67789_ce5009967dd2f80739ed0397868ddffa.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت صنعتی
2008-5885
2423-5369
10
2
2018
06
22
فرا ترکیب روشهای مدلسازی سیستمهای پیچیده فنی ـ اجتماعی با رویکرد پارادایم چندگانه ـ روششناسی چندگانه
247
278
FA
علی
محقر
0000-0002-6598-4560
استاد مدیریت صنعتی، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، تهران، ایران
amohaghar@ut.ac.ir
منوچهر
انصاری
0000-0002-5066-2147
دانشیار گروه MBA، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، تهران، ایران
mansari@ut.ac.ir
محمدرضا
صادقی مقدم
0000-0002-9584-5811
استادیار مدیریت صنعتی، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، تهران، ایران
rezasadeghi@ut.ac.ir
محمد
میرکاظمی مود
0000-0002-7886-9983
دانشجوی دکتری مدیریت صنعتی، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، تهران، ایران
mmirkazemi@ut.ac.ir
10.22059/imj.2018.237118.1007268
هدف: امروزه اغلب سیستمهای پیچیده در سازمانها، سیستمهایی با پیچیدگیهای ساختاری، فناورانه و اجتماعی هستند که به آنها، سیستمهای فنی ـ اجتماعی گفته میشود. در مدلسازی برای غلبه بر پیچیدگی و تنوع این سیستمها، به روشهایی نیاز است که میزان مشابهی از تنوع را در اختیار محققان قرار دهند. با وجود توسعه روشهایی در حوزههای مختلف تصمیمگیری و نظریه سیستمها، این روشها معمولاً بر اهداف و جنبه منفردی از سیستم تمرکز دارند یا اینکه در مدلسازی آنها به ویژگیهای خاص سیستمهای فنی ـ اجتماعی توجه نشده است. همچنین برخی از روشها، فرایند و چارچوب مشخصی ارائه نمیدهند. از این رو، مطالعه حاضر بهدنبال فراترکیب روشهای موجود بهمنظور ایجاد روشی ترکیبی برای مدلسازی این سیستمهاست.
روش: در این مطالعه تلاش شده است که با استفاده از فراترکیب تفسیری انتقادی و بهرهمندی از دیدگاه پارادایم چندگانه ـ روششناسی چندگانه، فراترکیبی از روشهای موجود ارائه شود که ویژگیهای هر یک از سیستمهای فنی ـ اجتماعی را در نظر میگیرد و بر اساس آن، از قوتها و ابزارهای مناسب روشهای موجود برای مدلسازی این سیستمها بهره میبرد.
یافتهها: بعد از اجرای فراترکیب، بهمنظور تحلیل و ترکیب روشهای موجود 12 مؤلفه شناسایی شد، سپس بهکمک آنها سازههای ترکیبی و تحلیلی برای فراترکیب روشها بهدست آمد و در ایجاد روش ترکیبی از آنها استفاده شد.
نتیجهگیری: روش پیشنهادی که از فراترکیب روشهای موجود برای مدلسازی سیستمهای فنی ـ اجتماعی بهدست آمده، قادر است با بهرهگیری از مفاهیم و ابزارهای متنوع ارائه شده از سوی رویکردها و روشهای مختلف، جنبههای متفاوت سیستمهای فنی ـ اجتماعی را مدلسازی کند. هر چند کارایی روش پیشنهاد شده باید در قالب موردکاویهای مختلف ارزیابی شود.
ابزارها و تکنیکها,پارادایم نظری,فرا ترکیب تفسیری انتقادی,مراحل هر روش,مفروضات اصلی
https://imj.ut.ac.ir/article_67790.html
https://imj.ut.ac.ir/article_67790_b701df2607e451ef82f8f5ec36edcd80.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت صنعتی
2008-5885
2423-5369
10
2
2018
06
22
رویکردی برای تعیین سیاستهای مناسب نگهداری و تعمیرات چند محصولی با استفاده از شبیهسازی و تصمیمگیری چندمعیاره
279
296
FA
مصطفی
خدایاری
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی صنایع، دانشکده مهندسی صنایع، دانشگاه صنعتی ارومیه، ارومیه، ایران
mostafa.khodayari@gmail.com
سهراب
عبداله زاده
استادیار مهندسی صنایع، دانشکده مهندسی صنایع، دانشگاه صنعتی ارومیه، ارومیه، ایران
s.abdollahzadeh@uut.ac.ir
10.22059/imj.2018.248555.1007365
هدف: بهرهمندی از سیاستهای مناسب میتواند کاهش هزینههای نگهداری و تعمیرات (نت) را به همراه داشته باشد. در روشهای مرسوم برای انتخاب سیاستهای مناسب نت در فرایندهای چند محصولی، تنها یک سیاست برای کل خطوط تولید در نظر گرفته میشود. هدف پژوهش پیش رو، ارائه یک روش تصمیمگیری چند معیاره مبتنی بر نتایج شبیهسازی کامپیوتری بهمنظور انتخاب بهترین سیاست نت برای هر یک از خطوط تولیدی است.
روش: به تعداد سیاستهای نت و با توجه به پارامترهای هر یک از خطوط تولیدی، مدل شبیهسازی ساخته میشود. نتایج اجرای مدل شبیهسازی، مقادیر هر یک از معیارهای نت خط تولید را ارائه میدهد. با استفاده از روش تصمیمگیری فرایند تحلیل شبکه (ANP) و Vikor، سیاستهای نت رتبهبندی و سیاست برتر هر یک از خطوط تولیدی انتخاب میشود.
یافتهها: نتایج پژوهش، کارایی بسیار خوب روش جدید را نسبت به روشهای مرسوم نشان داد؛ زیرا در یک واحد تولیدی چند محصولی، عملکرد تجهیزات در خطوط تولیدی مختلف با یکدیگر متفاوت است و به روشهای نت جداگانهای نیاز دارد؛ بهطوری که ممکن است یک سیاست معین در یک دوره برای مجموعهای از تجهیزات مناسب بوده و در دورهای دیگر مؤثر نباشد. نتایج بهدست آمده، بر اساس یک مطالعه موردی در یک واحد صنایع غذایی ایرانی است.
نتیجهگیری: انتخاب سیاست متفاوت نت برای خطوط مختلف تولیدی، کارایی خطوط را بالاتر برده و هزینههای تولیدی را کاهش میدهد.
سیاست نت,شبیهسازی,برنامهریزی چند شاخصه,فرایند چند محصولی,نرمافزار Arena,Vikor
https://imj.ut.ac.ir/article_67791.html
https://imj.ut.ac.ir/article_67791_25347581b88396dfd3a51bb56a8261a1.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت صنعتی
2008-5885
2423-5369
10
2
2018
06
22
مداخله دولت در رقابت بین زنجیرههای تأمین سبز و غیرسبز
297
314
FA
مریم
اسمعیلی
دانشیار مهندسی صنایع، دانشکده مهندسی صنایع، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران
esmaeili_m@alzahra.ac.ir
شهلا
زندی
دانشجوی دکتری مهندسی صنایع، دانشکده مهندسی صنایع دانشگاه الزهرا، تهران، ایران
sh.zandi@alzahra.ac.ir
10.22059/imj.2018.262181.1007464
هدف: محیط زیست و مسائل مربوط به آن، از جمله مباحث بهروز و دغدغههای امروزه سیاستگذاران، سازمانها، کسبوکارها و حتی مردم عادی است. مدیران اغلب کسبوکارها به دلایل گوناگونی از جمله فشارهای دولتی، خواستههای مردمی، افزایش سهم بازار خود و ...، در زنجیرههای تأمین خود مسائل زیستمحیطی را در نظر میگیرند. در این مقاله دو نوع زنجیره تأمین سبز و غیرسبز سه سطحی شامل تأمینکننده، تولیدکننده و خردهفروش با توجه به مداخله دولت در مقدار و قیمت محصولات سبز و غیر سبز بررسی شده است.
روش: در این پژوهش، نقش دولت بهمنزله رهبر، برای رسیدن به کاهش هزینههای اقتصادی و زیستمحیطی و افزایش شاخص رفاه اجتماعی با تعیین تعرفههایی برای هر دو زنجیره بر اساس بازی استکلبرگ، بهشکل مدل برنامهریزی غیرخطی با محدودیتهای چهارسطحی ارائه میشود؛ بهطوریکه ابتدا تعرفهها (برای زنجیرههای تأمین محصول سبز بهصورت پرداخت یارانه و برای محصول غیرسبز بهصورت دریافت جریمه) از سوی دولت تعیین شده؛ سپس بر اساس تعرفهها، مقدار و قیمت محصولات توسط خردهفروش، تأمینکننده و تولیدکننده مشخص میشود.
یافتهها: برای تشریح مدل، مثالهای عددی آورده شده است و تحلیل حساسیت روی میزان اهمیت دولت به هر یک از اهداف خود (کاهش هزینههای اقتصادی و زیستمحیطی و افزایش شاخص رفاه اجتماعی) و تأثیر آن بر سود حاصل و تعرفههای وضع شده برای زنجیرههای تأمین بررسی شده است.
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد که سود اعضای زنجیره تأمین بهطور چشمگیری وابسته به تعرفه اعمال شده توسط دولت است. همچنین بهترین توازن بین کاهش هزینههای اقتصادی و محیطی و افزایش رفاه مشتریان، هنگامی بهدست میآید که دولت برای همه آنها اهمیت یکسانی قائل شود؛ به این معنا که تا حد ممکن میتواند هر سه هدف خود را برآورده سازد.
قیمتگذاری,زنجیره تأمین سبز,مداخله دولت,نظریه بازی,تعرفه
https://imj.ut.ac.ir/article_67793.html
https://imj.ut.ac.ir/article_67793_0af8333b2c5095874bfb4f33f1f8b750.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت صنعتی
2008-5885
2423-5369
10
2
2018
06
22
پیشبینی رفتار بازار سهام بر اساس شبکههای عصبی مصنوعی با رویکرد یادگیری جمعی هوشمند
315
334
FA
محمد تقی
فقیهی نژاد
دانشجوی دکتری مهندسی فناوری اطلاعات، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه قم، قم، ایران.
mfaghihi@pnu.ac.ir
بهروز
مینایی
دانشیار گروه هوش مصنوعی، دانشکده مهندسی کامپیوتر، دانشگاه علم وصـنعت ایـران،
b_minaei@iust.ac.ir
10.22059/imj.2018.255079.1007412
هدف: پیشبینی دقیق بازار سهام برای معاملهگران این بازار ارزشمند است. پیشبینی سریهای زمانی مالی از دسته مسائل چالشی و مهم در پیشبینی است و پژوهشگران تلاش میکنند که الگوهای پنهان را برای پیشبینی آینده بازار سهام استخراج کنند. هدف این مقاله ارائه یک مدل هوشمند برای پیشبینی رفتار بازار سهام است.
روش: این مقاله، برای افزایش دقت از مدلی بر مبنای الگوریتمهای یادگیری جمعی با مدلهای پایه شبکههای عصبی استفاده میکند. برای در نظر گرفتن جهت تغییر قیمت در پیشبینی، ساختار دومرحلهای بهکار رفته است. در مرحله نخست، جهت بعدی حرکت قیمت سهام (افزایش یا کاهش) پیشبینی شده و از آن برای پیشبینی قیمت در مرحله دوم استفاده شده است.
یافتهها: دقت نتایج و افزایش بازده پیشبینی، مهمترین چالش مدلهای پیشنهادشده در بازار سهام بهشمار میرود. نکته مهم برای سودآوری معاملات، توجه به جهت تغییر قیمت سهام در پیشبینی قیمت آن است که در مدلهای پیشبینی به این موضوع توجه کمتری شده است. مدل پیشنهادی با استفاده از روشهای مبتنی بر هوش مصنوعی نشان میدهد که پیشبینی رفتار بازار سهام با وجود ماهیت نوسانی و ناپایدار آن، امکانپذیر است.
نتیجهگیری: نتایج معیارهای ارزیابی روی دادههای واقعی قیمت سهام نشان میدهد مدل پیشنهاد شده در مقایسه با سایر روشها، با دقت بیشتری میتواند بر نوسانهای بازار غلبه کرده و بهعنوان روش قابل اطمینان و عملی در بازارهای سهام بهکار گرفته شود.
پیشبینی تغییر جهت قیمت,پیشبینی قیمت سهام,شبکه عصبی,یادگیری جمعی,مدلهای پیشبینی هوشمند
https://imj.ut.ac.ir/article_67794.html
https://imj.ut.ac.ir/article_67794_c7382740fa928f19d7cd1f9891d3116d.pdf