دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت صنعتی
2008-5885
2423-5369
8
2
2016
07
22
صفحه آغازین
1
4
FA
10.22059/imj.2016.60661
https://imj.ut.ac.ir/article_60661.html
https://imj.ut.ac.ir/article_60661_8212faf2c72bd0f1bc3628972dd734b5.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت صنعتی
2008-5885
2423-5369
8
2
2016
07
22
بررسی تاثیر سرمایه انسانی بر نوآوری سبز
141
162
FA
منوچهر
انصاری
دانشیار گروه مدیریت، دانشکدۀ مدیریت، دانشگاه تهران، ایران
mansai@ut.ac.ir
شیدا
اشرفی
کارشناسارشد مدیریت اجرایی، دانشکدۀ پردیس البرز، دانشگاه تهران، ایران
sheida.ashrafi67@gmail.com
هدی
جبلی
کارشناسارشد مدیریت اجرایی، دانشکدۀ پردیس البرز، دانشگاه تهران، ایران
ho.jebellie@ut.ac.ir
10.22059/imj.2016.60653
توجه به محیطزیست رکن اصلی تصمیمگیری بسیاری از سازمانها در جهان است. آگاهی مصرفکنندگان و ذینفعان از مسائل زیستمحیطی افزایش یافتهاست و دولتها قوانین سختگیرانهای را برای سازمانهای آلاینده اعمال کردهاند. مسئولیت زیستمحیطی سازمانها در ترکیب با نیاز سازمانها برای رقابتپذیری، باعث رواج مفهوم نوآوری سبز گردیده است. بدیهی است نوآوری سبز توسط سرمایۀ انسانی سبز که از پیامدهای زیستمحیطی حاصل از فعالیتهای سازمانشان آگاه هستند، شکل میگیرد. شرکتهای پیشگام، بهواسطۀ ترکیب نوآوری با استراتژیهای سبز، توانستهاند به مزیت رقابتی پایدار و متمایز و نیز بهبود جایگاه نام تجاری خود دست یابند. با توجه به اینکه در ایران به سرمایۀ انسانی سازمانها و سرمایۀ اجتماعی سبز پرداخته نشده، در این تحقیق به بررسی تأثیر سرمایۀ انسانی بر نوآوری سبز پرداختهایم. سرمایۀ انسانی را مشتمل بر سه سازۀ پیشینۀ دانشی، پیشینۀ روانی و ظرفیت فرد و نوآوری سبز را مشتمل بر دو سازۀ رهبری سبز و زنجیرۀ تأمین سبز درنظرگرفتهایم. برای تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزار Smart PLS بهرهبردهایم. 50 نفر از مدیران و کارشناسان سازمان، بر اساس نمونهبرداری تصادفی ساده از روی فهرست بیمۀ سازمان انتخاب شدند. نتیجۀ این تحقیق نشان داد سرمایۀ انسانی به میزان 76 درصد بر نوآوری سبز در سازمانها مؤثر است.
سبز,سرمایه اجتماعی سبز,سرمایه انسانی,نوآوری سبز,محصولات سبز
https://imj.ut.ac.ir/article_60653.html
https://imj.ut.ac.ir/article_60653_b3dc0250bce174165d3ff5bad8144c83.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت صنعتی
2008-5885
2423-5369
8
2
2016
07
22
بهکارگیری الگوریتم ژنتیک برای برنامهریزی تأمین، تولید و توزیع یکپارچۀ سیستمهای مونتاژ
163
190
FA
محمد
ثابت مطلق
دانشجوی دکتری مدیریت تولید و عملیات، دانشکدۀ مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
msmotlagh@ut.ac.ir
علی
محقر
0000-0002-6598-4560
استاد گروه مدیریت صنعتی، دانشکدۀ مدیریت دانشگاه تهران، تهران، ایران
amohaghar@ut.ac.ir
10.22059/imj.2016.60654
با وجود این حقیقت که در بیشتر پژوهشها، تنها بخشی از زنجیرۀ تأمین مطالعه شده است؛ در این مطالعه تلاش میشود به بررسی برنامهریزیای برای تأمین، تولید و توزیع یکپارچه پرداخته شود. بنابراین پژوهش پیش رو، نوعی مدل ریاضی را بهمنظور مدیریت موجودی برای سطوح زنجیرۀ تأمین توسعه داده است؛ بهگونهای که سیاست سفارشدهی مناسب را برای سطوح تأمین، تولید و توزیع زنجیره مشخص کند و همچنین هزینههای مرتبط با آن را به کمترین حد برساند. مسئلۀ این مطالعه بهعنوان برنامهریزی عدد صحیح محض فرموله میشود و برای حل آن روش الگوریتم ابتکاری ژنتیک بهکار میرود؛ سپس مدل ساختهشده در نمونۀ واقعی استفاده میشود. نتایج تجربی بهدستآمده نشان میدهد بهکارگیری این مدل میتواند هزینههای موجودی شرکت نمونه را تا حد 4694/8 درصد کاهش دهد
الگوریتم ژنتیک,برنامهریزی عدد صحیح محض,مدلسازی ریاضی,مدیریت زنجیرۀ تأمین,مدیریت موجودی
https://imj.ut.ac.ir/article_60654.html
https://imj.ut.ac.ir/article_60654_d47f51411e4c68b240140a0a643cc563.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت صنعتی
2008-5885
2423-5369
8
2
2016
07
22
روش کارای یادگیری ترجیحات مبتنی بر مدل ELECTRE TRI بهمنظور طبقهبندی چندمعیارۀ موجودی
191
216
FA
مسعود
زرین صدف
0000-0002-3319-6084
دانشجوی کارشناسی ارشد گروه مدیریت صنعتی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد الکترونیکی، تهران، ایران
zarrinsadaf@gmail.com
امیر
دانشور
استادیار گروه مدیریت صنعتی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد الکترونیکی، تهران، ایران
daneshvar.amir@gmail.com
10.22059/imj.2016.60655
آنالیز چندمعیارۀ ABC روش شناختهشدهای برای طبقهبندی موجودیهاست که اغلب رویکرد جبرانی را برای تجمیع معیارها لحاظ میکند، یعنی ضعف موجودی در یک معیار با عملکرد خوب آن در معیارهای دیگر جبران میشود. تا جایی که میدانیم رویکرد غیرجبرانی این مسئله بهطور کافی مطالعه نشده است. مدل ELECTRE TRI از مدلهای مبتنی بر روابط برتری است که این رویکرد را در محاسبات لحاظ میکند، ولی با توجه به پیچیدگی و هزینهبربودن، این مدل در تعیین مقادیر ترجیحات تصمیمگیرندگان (پارامترها)، از اقبال خوبی برخوردار نبوده است. بدین منظور در این مقاله روشی ارائه میشود که با استفاده از الگوریتم بهینهسازی تراکم ذرات (PSO)، مقادیر تمام پارامترها را از دادههای آموزشی شامل تصمیمات قبلی تصمیمگیرندگان یاد میگیرد و در طبقهبندی موجودیهای جدید بهکار میبرد. روش پیشنهادی برخلاف مدلهای استاندارد دادهکاوی که طبقهبندی را بهصورت اسمی انجام میدهند، متناسب با روش ABC اقلام موجودی را بهصورت رتبهای طبقهبندی میکند. نتایج بهدستآمده از آنالیز تجربی روش پیشنهادی روی دیتاستهای موجودی، کارایی و قابلیت رقابت آن را در مقایسه با سایر مدلهای طبقهبندی نشان میدهد.
آنالیز ABC,الگوریتمهای ازدحامی,بهینهسازی تراکم ذرات (PSO),طبقهبندی چندشاخصۀ موجودی,ELECTRE TRI
https://imj.ut.ac.ir/article_60655.html
https://imj.ut.ac.ir/article_60655_44df590b3e3f92d442a4b072a25f5288.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت صنعتی
2008-5885
2423-5369
8
2
2016
07
22
پیشبینی زمان پروژه از طریق طول زمان کسبشده و مدیریت ریسک
217
240
FA
اکبر
عالم تبریز
استاد گروه مدیریت، دانشکدۀ مدیریت و حسابداری، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
a-tabriz@sbu.ac.ir
فرنوش
خالدیان
0000-0002-6404-9626
کارشناسارشد مدیریت صنعتی، دانشکدۀ مدیریت و اقتصاد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات، تهران، ایران
khaledian.farnoosh@gmail.com
مصطفی
مهدی پور
کارشناسارشد، مهندسی پزشکی، دانشکدۀ مهندسی پزشکی، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، تهران، ایران
m.mahdipour@aut.ac.ir
10.22059/imj.2016.60656
بسیار مشاهده میشود پروژهها از زمان و هزینۀ برنامهریزیشده عقب میمانند؛ علل چنین مشکلاتی استفاده از روشهایی است که جهت کنترل عملکرد پروژه به گذشته توجه میکنند. در پژوهش حاضر برای نزدیککردن برنامۀ زمانبندی و واقعیت از دو روش مدیریت طول زمان کسبشده و مدیریت ریسک بهره گرفته شد تا در کنار دقت بالای روش اول، از آیندهنگری روش دوم استفاده شود و زمانبندی برنامه و واقعیت به یکدیگر نزدیک شوند. در این پژوهش ابتدا با استفاده از شبیهسازی مونت کارلو حدود کنترلی شاخصهای عملکردی پروژه ایجاد شدند، سپس ریسکهای پروژه شناسایی گردیدند و پروژه تحت شرایطی که بحرانیترین ریسک ایجاد شود؛ شبیهسازی شد و برای درصدهایی که حدود کنترلی نقض شدند زمان پایان پروژه مجدداً اندازهگیری شد. زمان پایان بهدستآمده، حدود دو ماه بیشتر از زمان پایانی قبل از بهکارگیری روشها را نشان میدهد و بیانکنندۀ لزوم شناسایی ریسکها حین برنامهریزی پروژههاست.
مدیریت طول زمان کسب شده,مدیریت ریسک,کنترل آماری پروژه,تجزیه و تحلیل آثارو حالات ریسک
https://imj.ut.ac.ir/article_60656.html
https://imj.ut.ac.ir/article_60656_3eee30ba0cce6365982d75a302dcf736.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت صنعتی
2008-5885
2423-5369
8
2
2016
07
22
گسترش عملکرد کیفیت (QFD) با استفاده از مدل برنامهریزی خطی فازی
241
262
FA
جلیل
حسن قاسمی
دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی، دانشکدۀ مدیریت، دانشگاه تهران، تهران، ایران
jalilghasemy@ut.ac.ir
عالیه
کاظمی
0000-0002-0755-7800
دانشگاه تهراناستادیار مدیریت صنعتی، دانشکدۀ مدیریت، دانشگاه تهران، تهران، ایران
aliyehkazemi@ut.ac.ir
مهناز
حسین زاده
استادیار مدیریت صنعتی، دانشکدۀ مدیریت، دانشگاه تهران، تهران، ایران
hosseinzadeh1983@gmail.com
10.22059/imj.2016.60657
کیفیت محصولات و خدمات مهمترین جنبۀ رضایت مشتری است. گسترش عملکرد کیفی (QFD) بهعنوان ابزار مهمی در ترجمۀ صدای مشتری و لحاظکردن آن در اولویتبندی الزامات فنی تولید بهشمار میرود. سطح رضایت مشتریان در QFD به میزان برآوردهشدن نیازهای آنها بستگی دارد. با توجه به محدودیتهای موجود، میزان برآوردهشدن این نیازها متفاوت است. مقالۀ حاضر با هدف حداکثرکردن رضایت مشتریان براساس محدودیتهای موجود، از یک مدل برنامهریزی خطی فازی استفاده کرده است. ابتدا از روش دلفی فازی نیازهای مشتریان اولویتبندی شدند، سپس با توجه به روابط موجود در QFD که هدف آنها در نهایت برآوردهکردن نیازهای مشتریان است؛ مسئله بهصورت یک مدل برنامهریزی خطی تبدیل میشود. در این تحقیق پس از توسعۀ مدل QFD، مدل پیشنهادی در قالب مطالعۀ موردی در صنعت ساختمان بهکار میرود. پس از اجرای مدل، درصد اجرای بهینۀ هر یک از الزامات فنی تولید مشخص میشود.
دلفی فازی,گسترش عملکرد کیفی(QFD),مدل برنامه ریزی خطی فازی
https://imj.ut.ac.ir/article_60657.html
https://imj.ut.ac.ir/article_60657_c612888135cf8965f6d6e95d73583296.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت صنعتی
2008-5885
2423-5369
8
2
2016
07
22
طراحی مدل قیمتگذاری محصول در خوشههای صنعتی با استفاده از مفهوم نظریه بازیها (مطالعۀ موردی: خوشۀ سنگ استان تهران)
263
286
FA
فاطمه
مجیبیان
دانشجوی دکتری مدیریت صنعتی، دانشکدۀ مدیریت و اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
fatemeh.mojibian@gmail.com
آمنه
خدیور
استادیار گروه مدیریت، دانشکدۀ مدیریت دانشگاه الزهرا، تهران، ایران
a_khadivar@yahoo.com
10.22059/imj.2016.60658
در دنیای رقابتی امروز حفظ توان رقابتی صنایع، از الزامات باقی ماندن در صحنه رقابتی است. از این رو باید راهکارهایی بهمنظور رقابتیتر شدن صنایع کوچک اندیشیده شود تا بتوانند ضمن حفظ موجودیت خود، در عرصۀ رقابت نیز موفق عمل کنند. از جمله راهکارهای تقویت قدرت رقابتی صنایع کوچک، تجمیع این صنایع در کنار یکدیگر و ایجاد ساختاری با عنوان «خوشۀ صنعتی» است. با توجه به اهمیت خوشههای صنعتی در برنامههای توسعۀ اقتصادی منطقه، ارائۀ راهکارهایی بهمنظور بهبود عملکرد خوشهها همواره در کانون توجه محققان و متخصصان این حوزه بوده است. در پژوهش حاضر فرایند قیمتگذاری محصولات که یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر سودآوری خوشههای صنعتی است با استفاده از رویکرد نظریۀ بازیها بررسی شده است. مدل پیشنهادی این پژوهش با تمرکز بر تفاوت ساختاری بین زنجیرههای تأمین و خوشههای صنعتی معرفی شده است و در آن از مفهوم بازی استکلبرگ و مدل برنامهریزی دوسطحی برای تعیین قیمت محصولات درون خوشه استفاده میشود. بهمنظور آزمون اعتبار ساختاری مدل پیشنهادی نیز اطلاعات مربوط به خوشۀ سنگ استان تهران با استفاده از نرمافزار متلب در بازی قیمتگذاری طراحیشده به اجرا درآمد و نتایج بهدستآمده از بازی سطوح ذینفعان و رهبر استکلبرگ خوشه، تجزیه و تحلیل شدند.
بازی استکلبرگ,برنامه ریزی دوسطحی,خوشه صنعتی,قیمت گذاری,نظریه بازی
https://imj.ut.ac.ir/article_60658.html
https://imj.ut.ac.ir/article_60658_e40a9a7f50b067419f4da6b397205afa.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت صنعتی
2008-5885
2423-5369
8
2
2016
07
22
ارائۀ مدل پویایی ارزیابی بهرهوری نیروی کار معادن (مطالعۀ موردی: مجتمع معدنی و صنعتی چادرملو)
287
308
FA
زیرار
محمودی
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی معدن ـ فنی اقتصادی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
zirar.mahmoodi@gmail.com
احمد رضا
صیادی
دانشیار گروه مهندسی معدن ـ اقتصاد معدن، دانشکدۀ فنی مهندسی دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
sayadi@modares.ac.ir
علی
رجب زاده قطری
دانشیار گروه مدیریت صنعتی، دانشکدۀ اقتصاد و مدیریت، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
alirajabzadeh@gmail.com
10.22059/imj.2016.60659
صنعت معدن با وجود پیشرفت شایان توجه فناوریهای مرتبط با آن، بر نیروی انسانی متکی است و نیروی کار یکی از نهادههای مهم تولید را تشکیل میدهد. در این مقاله، رویکردی مبتنی بر پویایی سیستم بهمنظور ارزیابی بهرهوری نیروی کار در معادن ارائه شده است. بدینمنظور ضمن شناسایی متغیرهای مؤثر بر بهرهوری، دو مدل کیفی و کمّی طراحی و پیادهسازی شد. مدل کیفی توصیفکنندۀ روابط علّی و چگونگی بازخورد سیستمی بین متغیرها در قالب 14 حلقۀ علت ـ معلولی است. مدل کمّی بر روابط ریاضی بین متغیرها و بازخوردهای مرتبط با آن مبتنی است. برای آزمایش کارکرد مدل، از دادههای شرکت معدنی و صنعتی چادرملو استفاده شد و چگونگی تأثیر دو متغیر اصلی مهارت و انگیزه بر بهرهوری نیروی کار بررسی گردید. براساس شبیهسازیهای انجامشده کاهش 50 درصدی در مهارت و انگیزه بهترتیب افت 10 و 13 درصد بهرهوری را بهدنبال خواهد داشت. با استفاده از مدل ارائهشده، مدیران شرکت قادر خواهند بود که عوامل مؤثر و میزان تأثیر آنها را بر بهرهوری نیروی کار ارزیابی کنند و برای بهبود تصمیمهای لازم را اتخاذ نمایند.
بهره وری نیروی کار,سیستم پویا,معادن,آهن
https://imj.ut.ac.ir/article_60659.html
https://imj.ut.ac.ir/article_60659_5f41d7f045738acc7fba0f05e4b6baea.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت صنعتی
2008-5885
2423-5369
8
2
2016
07
22
توسعۀ مدل مدیریت زنجیرۀ تأمین سبز یانگ در شرکت سینره
309
332
FA
هاشم
معزز
استادیار دانشکدۀ مدیریت و حسابداری، پردیس فارابی دانشگاه تهران، قم، ایران
h.moazzez@ut.ac.ir
جواد
عزیزی
کارشناسارشد مدیریت صنعتی، پردیس فارابی دانشگاه تهران، قم، ایران
aziziomt92@gmail.com
10.22059/imj.2016.60660
سازمانها برای رسیدن به پایداری و مزیت رقابتی پایدار، ناگزیرند به مسائل زیستمحیطی سراسر زنجیرۀ تأمین خود توجه کنند. این امر با کم کردن هزینهها، بهبود تصویر برند و مصونماندن در برابر قوانین زیستمحیطی دولتی، به حفظ و بهبود مزیت رقابتی سازمانها منجر میشود. این پژوهش با هدف بررسی رابطۀ بین اقدامات مدیریت زنجیرۀ تأمین سبز و کسب مزیت رقابتی در کسبوکارهای کوچک و متوسط در شرکت سینره اجرا شده است. در فاز اول پس از بررسی رابطۀ اقدامات زنجیرۀ تأمین سبز و مزیت رقابتی و انتخاب مدل یانگ و همکارانش، مدل یادشده از بُعد اقدامات سبز داخلی توسعه داده شد. نتیجۀ اجرای فاز اول پژوهش، تأثیر معنادار اقدامات مدیریت زنجیرۀ تأمین سبز بر مزیت رقابتی را به تأیید رساند. در فاز دوم که به هدف اولویتبندی اقدامات زنجیرۀ تأمین سبز با توجه به تأثیر آنها در کسب مزیت رقابتی انجام گرفت، از رویکرد DANP استفاده شد. نتیجۀ اجرای گام دوم نیز نشان داد میان ابعاد، اقدامات سبز داخلی و میان شاخصها، فرهنگ سازمانی از بیشترین اهمیت و اولویت برخوردارند.
اقدامات سبز داخلی,عملکرد سبز,رقابتپذیری,مشارکت سبز بیرونی,مدیریت زنجیره تأمین سبز
https://imj.ut.ac.ir/article_60660.html
https://imj.ut.ac.ir/article_60660_a526db6c7dc69834c776672da25bec5c.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت صنعتی
2008-5885
2423-5369
8
2
2016
07
22
چکیده
1
8
FA
10.22059/imj.2016.60662
https://imj.ut.ac.ir/article_60662.html
https://imj.ut.ac.ir/article_60662_0d1ba4a2015d9c2156503c0eb4ea719e.pdf