دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت صنعتی
2008-5885
2423-5369
12
3
2020
10
22
طراحی مدل اندازهگیری نوآوری سازمان با رویکرد تحلیل پوششی دادههای شبکهای پویا و اعمال محدودیتهای فازی برای کنترل اوزان و یافتن اوزان عمومی (مورد مطالعه: دانشگاههای سطح یک کشور)
373
394
FA
علی حسین
غریب
0000-0003-4202-9082
دانشجوی دکتری، گروه مدیریت صنعتی، دانشکده مدیریت، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
ali.gharib@hormozgan.ac.ir
عادل
آذر
0000-0003-2123-7579
استاد، گروه مدیریت، دانشکده مدیریت، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
azara@modares.ac.ir
محمود
دهقان نیری
0000-0002-7648-2937
استادیار، گروه مدیریت، دانشکده مدیریت، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
mdnayeri@modares.ac.ir
10.22059/imj.2020.304824.1007749
هدف: ارزیابی کارآیی نوآوری کمک میکند تا بهترین دستاندرکاران نوآوری را به منظور الگوگیری مورد شناسایی قرار داده و روشهای بهبود کارآیی را از طریق روشن نمودن نقاط ضعف مشخص نمود. در این مقاله رویکرد فرمولهسازی جدیدی برای تحلیل پوششی دادههای شبکهای پویا ارائه شده است تا ضمن کنترل اوزان انتخابی، کارآیی کلی سیستمهای چندبخشی- چند دورهای (MPMDS) را مورد ارزیابی قرار دهد.<br /> روش: به منظور ممانعت از روبرو شدن با جعبه سیاه فرآیند نوآوری، در ابتدا یک مدل مفهومی از ساختار شبکهای پویای نوآوری دانشگاهها طراحی شده و سپس مدل تحلیل پوششی دادههای شبکهای پویای ارائه شده در این تحقیق، مورد استفاده قرار گرفته شده است.<br /> یافتهها: از 13 دانشگاه مورد مطالعه، تعداد 1 دانشگاه (معادل 7 درصد) در فرآیند نوآوری کل کارآ شناخته شدند و میانگین کارایی برابر 82/0 برای دانشگاهها بدست آمد. در هر دو زیرفرآیند تحقیق و توسعه و بکارگیری نتایج نیز 1 دانشگاه (معادل 7 درصد) کارآ شناخته شد و میانگین کارآیی به ترتیب برابر با 85/0 و 46/0 بدست آمد که نشاندهنده عملکرد ضعیف دانشگاهها در زمینه بکارگیری نتایج و پیادهسازی و تجاریسازی ایدهها میباشد. همچنین روند تغییرات میانگین کارآیی در زیرفرآیند بکارگیری نتایج، کاملاً برعکس زیرفرآیند تحقیق و توسعه بود.<br /> نتیجهگیری: نتایج حاصل نشاندهنده آن است که مدل ارائه شده در این تحقیق با کنترل وزنها و محدود کردن آنها و توانایی اعمال اوزان مورد نظر مدیریت، علاوه بر حل مشکلات مدلهای متعارف تحلیل پوششی دادهها در عدم کنترل اوزان، قابلیت تفکیککنندگی واحدهای کارآ و ناکارآ را بهبود میبخشد.
تحلیل پوششی دادههای شبکهای پویا,فرآیند نوآوری,کنترل اوزان,مجموعه عمومی اوزان
https://imj.ut.ac.ir/article_81622.html
https://imj.ut.ac.ir/article_81622_1895f02cd009c042bed7695f6f2b721b.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت صنعتی
2008-5885
2423-5369
12
3
2020
10
22
فراروشی بر تحقیقات انجام شده پایاننامههای کارشناسی ارشد و دکتری رشته مدیریت صنعتی دانشگاه شیراز
395
418
FA
عباس
عباسی
دانشیار، گروه مدیریت بازرگانی، دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
aabbasi@shirazu.ac.ir
سحر
شریفیان جزی
دانشجوی دکتری، گروه مدیریت صنعتی، دانشکده مدیریت، اقتصاد و علوم اجتماعی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
s.sharifian@rose.shirazu.ac.ir
10.22059/imj.2021.302709.1007737
هدف: : به عقیده بسیاری از صاحبنظران، ضعف روششناسی یکی از نقاط ضعف پایاننامههای کارشناسی ارشد و دکتری در کشور میباشد. نوعی از مطالعات جامع که به بررسی و مقایسه ابعاد روششناسی پژوهشهای قبلی میپردازد، مطالعه فراروش میباشد. هدف از این پژوهش شناسایی و ارزیابی وضعیت مولفههای روششناسی پایاننامههای کارشناسی ارشد و دکتری رشته مدیریت صنعتی دانشگاه شیراز طی سالهای 1370 تا 1398 میباشد.<br /> روش: این پژوهش از نوع توصیفی و تحلیلی است که با استفاده از فراروش به بررسی پایاننامههای رشته مدیریت صنعتی میپردازد. جهت تحلیل دادهها از نرمافزار اکسل و همرخدادی کلیدواژگان از نرمافزار VOSviewerاستفاده شده است.<br /> یافتهها: نتایج تحلیل دادهها نشان میدهد که 89 درصد پایاننامهها از نوع تحقیقات کاربردی و بیشترین ابزار مورد استفاده پژوهشگران، پرسشنامه (31 درصد) بوده است. علاوه بر این نتایج حاکی از غلبه روشهای کمی (79درصد)، پارادایم اثباتی (80درصد) و راهبرد پیمایشی (57درصد)، روشهای آزمون آماری (30درصد) در تجزیهوتحلیل یافتهها در تحقیقات مدیریت صنعتی میباشد. در نهایت با استخراج 713 کلید واژه منحصر به فرد، 56 واژه حداقل 5 بار تکرار شدهاند که شامل تحقیقات کاربردی، توصیفی، کمی، اثباتی، کتابخانهای و میدانی، پیمایشی، اسناد و مدارک و پرسشنامه میباشند.<br /> نتیجهگیری: نتایج این پژوهش میتواند به شناخت از وضعیت گذشته منجر شده و با ارائه تصویری از گرایشات در انتخاب روشهای مورد استفاده در پایاننامهها، خلاءهای موجود را شناسایی کرده و برای برنامهریزی آموزشی و پژوهشی آتی مورد استفاده قرار گیرد.
علمسنجی,روششناسی,فرامطالعه,فراروش,همرخدادی
https://imj.ut.ac.ir/article_81623.html
https://imj.ut.ac.ir/article_81623_8edcc9ca0343ae0a43aca0b2cfd2abd9.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت صنعتی
2008-5885
2423-5369
12
3
2020
10
22
تحلیل پوششی دادههای شبکهای نایقین با ساختار موازی و ورودیها و خروجیهای نادقیق (مطالعه موردی: سازمان تأمین اجتماعی)
419
439
FA
منصور
مومنی
0000-0002-9157-5584
استاد، گروه مدیریت صنعتی، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
mmomeni@ut.ac.ir
سمیه
خدائی
دانشجوی دکتری، گروه مدیریت صنعتی، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
somayeh_khodaei@ut.ac.ir
مجتبی
بشیری
کارشناس ارشد، گروه مدیریت اجرایی (MBA)، دانشگاه پیام نور، واحد بابل، بابل، ایران.
mojtaba.bashiri@alumni.ut.ac.ir
10.22059/imj.2020.300992.1007733
هدف: تحلیل پوششی دادهها یک روش مؤثّر برای ارزیابی کارایی نسبی واحدهای تصمیمگیرنده است. روشهای کلاسیک، هر واحد سازمانی را به صورت جعبه سیاه در نظر گرفته و ارزیابی را به ورودیهای اولیه و خروجیهای نهایی، محدود و از فرآیندهای داخلی غفلت میورزد که این مشکل با معرفی و بکارگیری تحلیل پوششی دادهها در ساختارهای شبکهای جهت تحلیل دقیقتر کارایی با درنظر گرفتن فرآیندهای داخلی آن، مرتفع گردیده است. در اکثر مدلهای ارائه شده، ورودیها و خروجیهای واحدهای تصمیمگیری، قطعی میباشند اما در بسیاری از موارد، این دادهها با روشهای دقیق، قابل اندازهگیری نیستند. لذا این مقاله، به دنبال معرفی یک مدل جدید تحلیل پوششی دادههای شبکهای نایقین با ساختار موازی با درنظرگرفتن ورودیها و خروجیها به عنوان متغیرهای نایقین، میباشد. رویکرد مورد استفاده، توسعه مدل ریاضی از بعد نظری، اثبات خواص نظری مدل، اعتبار ریاضی و کاربردی نمودن آن است.
روش: در این مقاله از مفروضات تئوری نایقینی و مدلهای تحلیل پوششی دادههای شبکهای با ساختار موازی برای ارزیابی واحدهای تصمیمگیرنده شبکهای با ساختار موازی و ورودیها و خروجیهای نادقیق، استفاده شده است.
یافتهها: با توجه به نتایج اجرای مدل پیشنهادی در سازمان تامین اجتماعی، کارائی تمامی واحدهای تصمیمگیرنده و بخشهای زیر مجموعه آن، بین صفر و یک ارزیابی گردیده است.
نتیجهگیری: به دلیل کثرت بخشهای زیرمجموعه، هیچ کدام از دوازده اداره کل بیمهای تأمین اجتماعی به عنوان واحدهای تصمیمگیرنده، کارا (نمره کارایی یک) نبوده است امّا در میان 313 شعبه، سه شعبه کارا ارزیابی گردیدند. نتایج نهایی اجرای مدل نایقین، مفروضات مدل قطعی را اثبات نمود.
تحلیل پوششی دادههای شبکههای,تئوری نایقینی,ساختار موازی
https://imj.ut.ac.ir/article_81625.html
https://imj.ut.ac.ir/article_81625_38dcd24eab43b71af1867927b8dea347.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت صنعتی
2008-5885
2423-5369
12
3
2020
10
22
طراحی یک روش جدید به منظور رتبه بندی واحدهای تصمیمگیرنده کارا در تحلیل پوششی دادهها با استفاده از سیستم استنتاج فازی
440
461
FA
محمد حسین
کریمی گوارشکی
استادیار، گروه مهندسی صنایع، مجتمع مدیریت و مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی مالک اشتر، تهران، ایران.
mh_karimi@aut.ac.ir
سعید
روشندل
0000-0002-3133-325X
دانشجو دکتری، گروه مهندسی صنایع، مجتمع مدیریت و مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی مالک اشتر، تهران، ایران.
roshandel.saeed@mut.ac.ir
10.22059/imj.2020.298643.1007722
هدف: تحلیل پوششی دادهها یک روش شناخته شده مبتنی بر برنامهریزی ریاضی برای اندازهگیری کارایی واحدهای تصمیمگیرنده است. این روش از مجموعه واحدهای تصمیمگیرنده، تعدادی را به عنوان کارا معرفی مینماید و به کمک آنها مرز کارائی را تشکیل میدهد. در این حالت چندین واحد تصمیمگیرنده کارا ارزیابی شده و نمیتوان تمایز مناسبی میان این واحدهای تصمیمگیرنده ایجاد نمود چرا که چندین واحد تصمیمگیرنده نمره کارایی یکسانی برابر یک دارند.
روش: این پژوهش به منظور ارائه یک مدل جدید برای رتبهبندی واحدهای کارا در تحلیل پوششی دادههای فازی ارائه شده است. در این پژوهش استفاده از سیستم استنتاج فازی به منظور رتبهبندی واحدهای کارا به عنوان روشی جدید پیشنهاد شده است. در روش پیشنهادی ابتدا واحدهای کارا و ناکارا با استفاده از تحلیل پوششی دادهها از یکدیگر تمیز داده میشوند. سپس از مفاهیم سیستم استنتاج فازی برای رتبهبندی واحدهای کارا استفاده میشود.
یافتهها: اطلاعات واحدهای ناکارا به گونهای است که سبب شده تحلیل پوششی دادههای فازی نتواند مقدار کارایی برابر یک را به این واحدها تخصیص دهد. با توجه به این مفهوم در روش پیشنهادی هر کدام از این واحدهای ناکارا به صورت یک قاعده در نظر گفته شده و میزانی از این قواعد که توسط واحدهای کارا فعال میشوند به عنوان شاخصی برای رتبهبندی آنها قرار داده میشود.
نتیجهگیری: در انتها یک مثال عددی برای بررسی صحت کارکرد مدل انجام شده است. در این مثال از دادههای موجود در یکی از مقالات پایهای این حوزه استفاده گردید و مشاهده شد نتایج بدست آمده از روش پیشنهادی این پژوهش با نتایج پژوهش مذکور کاملا یکسان میباشد.
تحلیل پوششی دادههای فازی,سیستم استنتاج فازی,رتبهبندی واحدهای کارا
https://imj.ut.ac.ir/article_81626.html
https://imj.ut.ac.ir/article_81626_1970b88afa72450d44759d944d24c131.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت صنعتی
2008-5885
2423-5369
12
3
2020
10
22
ارائه مدل چندهدفه بر مبنای خانه گسترش کیفیت جهت انتخاب استراتژیهای اثربخش در زنجیره تأمین بشردوستانه
462
484
FA
حسین
صفری
0000-0001-9232-1319
استاد، گروه مدیریت صنعتی، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
hsafari@ut.ac.ir
رضا
جلالی
0000-0002-1435-8666
استادیار، گروه مدیریت صنعتی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه خلیجفارس، بوشهر، ایران
jalali.reza@pgu.ac.ir
10.22059/imj.2020.296705.1007712
هدف: عملیات بشردوستانه با وقوع فجایع به منظور حفظ زندگی مردم، کاهش آلام آسیبدیدگان و رفع نیازهای آنان به سرعت شروع میشود. جهت امدادرسانی و کمک به آسیبدیدگان میبایست استراتژی و راهکارهای مناسبی بکار گرفته شود. در همین راستا، این مقاله با هدف ارائه رویکردی ترکیبی جهت انتخاب استراتژیهای اثربخش در زنجیره تأمین بشردوستانه صورت گرفته است.
روش: در این تحقیق در ابتدا نیازهای آسیبدیدگان شناسایی و دستهبندی گردید و وزن هر کدام از آنها با استفاده از تکنیک سوارای فازی بدست آمد. سپس جهت انتخاب استراتژی به منظور رفع نیازهای آسیبدیدگان از رویکرد ترکیبی QFD و مدلسازی چندهدفه استفاده گردید. جهت حل مدل چندهدفه از روشهای محدودیت اپسیلون و محدودیت اپسیلون تقویتشده و نرمافزار گمز استفاده شد.
یافتهها: : نیازهای آسیبدیدگان زلزله در کشور شناسایی و در پنج دسته نیازهای مواد غذایی، بهداشتی، روحی و روانی، اسکان و تسهیلات زندگی دستهبندی شدند. نتایج نشان داد که نیاز به تغذیه و مواد غذایی، تخلیه و خروج گروههای آسیبدیده از محل حادثه و دسترسی به آب آشامیدنی مهمترین احتیاجات آسیبدیدگان به هنگام وقوع زلزله میباشند. جهت کمک به آسیبدیدگان زلزله، تعداد 14 استراتژی در سه دسته استراتژیهای مربوط به ساختوساز، بهبود زیرساخت و تقویت فرآیندهای امدادرسانی تقسیم شدند.
نتیجهگیری: جهت کاهش آسیبها به هنگام وقوع زلزله میبایست از مصالح سبک در ساختوساز استفاده شود، فرهنگ سبکسازی تقویت گردد و در عین حال آگاهی ساکنین در بکارگیری مصالح بادوام ارتقاء یابد. همچنین سیستمهای فرسوده آب، برق و گاز شهری توسعه یافته و بین آنها یکپارچگی وجود داشته باشد. بعلاوه میبایست در حین امدادرسانی، نظام ارتباطات اصلاح شده، و مدیریت موجودی و مکانیابی تخلیه، تقویت شود.
زنجیره تأمین بشردوستانه,استراتژی,خانه گسترش کیفیت
https://imj.ut.ac.ir/article_81685.html
https://imj.ut.ac.ir/article_81685_764a5298f566654146d45e899c4dbeb2.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت صنعتی
2008-5885
2423-5369
12
3
2020
10
22
ارائه مدلی مناسب جهت بهبود طبقه بندی چندمعیاره اقلام موجودی با استفاده از مدل SBM (مطالعه موردی: شرکت صنعتی پارس خزر)
485
501
FA
محمدرحیم
رمضانیان
0000-0003-1026-8636
دانشیار، گروه مدیریت، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران.
ramazanian@guilan.ac.ir
کیخسرو
یاکیده
استادیار،گروه مدیریت، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران.
yakideh@guilan.ac.ir
نرجس
محمدی بازقلعه
کارشناسی ارشد،گروه مدیریت صنعتی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران.
www.narjesss1991.manager@gmail.com
10.22059/imj.2021.288943.1007652
هدف: در محیط های کاری، سازمانها نیازمند ایجاد تعادل بین موجودی انبار و هزینه های نگهداری می باشند.از این رو کنترل موجودی یکی از دغدغه های اصلی سازمان هاست.در بسیاری از سازمان ها از روش طبقه بندی ABC جهت کنترل حجم زیاد موجودی ها استفاده می کنند. در طبقه بندی ABC سنتی ،اقلام تنها براساس یک معیار واحد دسته بندی می شوند اما توجه به معیارهای دیگر نیز ضروری است که در اینگونه موارد از طبقه بندی چندمعیاره اقلام موجودی استفاده می شود.هدف این پژوهش ارائه مدل جدید در طبقه بندی چندمعیاره اقلام موجودی است.<br /> روش: در این پژوهش از روش تحلیل پوششی داده ها جهت ارائه مدلی مناسب برای طبقه بندی اقلام موجودی استفاده شده است. در ادبیات پژوهش از مدل های شعاعی و غیر شعاعی تحلیل پوششی داده ها برای طبقه بندی اقلام موجودی استفاده شده است که از مقایسه نتایج مدل ها نتیجه می شود مدل های غیرشعاعی طبقه بندی منطقی تری را ارائه می دهند. به همین دلیل در این مقاله انواع دیگر مدل های غیرشعاعی جهت بهبود طبقه بندی اقلام موجودی پیشنهاد شده است.<br /> <strong>یافتهها</strong>: روش پیشنهاد شده ضعف مدل های شعاعی را ندارد و در راستای مدل های غیرشعاعی باعث بهبود طبقه بندی چندمعیاره اقلام موجودی شده است.<br /> نتیجهگیری: جهت اجرای مدل های جدید و مقایسه آن ها با مدل های موجود از47 قلم از اقلام موجودی مربوط به یک مثال عددی مشترک موجود در ادبیات پژوهش و همچنین 80 قلم از اقلام موجودی شرکت صنعتی پارس خزر استفاده شده است.نتایج مقایسه مدل پیشنهاد شده با مدل های موجود در ادبیات پژوهش، نشان دهنده برتری مدل پیشنهاد شده است.
مدل آر,مدل RAM,مدل SBM بدون ورودی,تحلیل پوششی داده ها,طبقه بندی چند معیاره اقلام موجودی
https://imj.ut.ac.ir/article_81688.html
https://imj.ut.ac.ir/article_81688_d72b65925d8a7c0bc0894f3829882229.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
مدیریت صنعتی
2008-5885
2423-5369
12
3
2020
10
22
یک مدل بهینهسازی ریاضی برای تخصیص هفتههای ترم تحصیلی به دانشجویان رستههای مختلف در شرایط کرونا زیستی
502
520
FA
حسن
رشیدی
استاد، گروه رایانه، دانشکده آمار، ریاضی و رایانه، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران.
hrashi@atu.ac.ir
زینب
رشیدی
0000-0001-5114-3181
دانشجوی دکتری، گروه تکنولوژی آموزشی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
z_rashidi@atu.ac.ir
10.22059/imj.2021.314977.1007804
هدف: بسیاری از دانشگاههای برتر جهان، تصمیم گرفتهاند که آموزش مجازی را در نیمسال آینده برگزار کنند. در کشور ایران هم، پیشبینیها وضعیت قرمزی را برای برخی مناطق از لحاظ شیوع کرونا نشان میدهند. همچنین، تعدادی از دانشجویان دانشگاهها در این مناطق سکونت دارند. بنابراین، در برنامهریزی نیمسال آینده باید تمرکز بیشتری روی آموزش مجازی صورت پذیرد. طبق دستورالعملهای وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در ایران، آموزش دانشجویان باید به گونه دو بخشی شامل آموزش مجازی و آموزش حضوری به اجرا در آید. در آموزش حضوری با نیازمندیهای فضای آموزشی، دانشجویان به رستههایی تقسیم میشوند به شکلی که اجرای پروتکلهای بهداشتی در دانشگاه و فضای آموزشی شدنی باشد. به این منظور در این پژوهش یک مدل بهینهسازی ریاضی برای تخصیص هفتههای ترم تحصیلی به دانشجویان رستههای مختلف در شرایط کرونا زیستی ارائه شده است.
روش: در این مقاله، برای تعیین هفتههای خاص به دانشجویان رستههای مختلف در طول ترم تحصیلی در آموزش حضوری، یک مدل بهینهسازی ریاضی به صورت برنامهریزی غیر خطی با متغیرهای صحیح پیشنهاد میشود. در تابع هدف مدل، توزیع دانشجویان در فضای آموزشی طی هفتههای متوالی در طول ترم تحصیلی به گونهای انجام میشود که بیشینه پراکندگی ممکن را، به دلیل جلوگیری از شیوع بیماری کرونا داشته باشد.
<strong>یافتهها</strong>: این مدل برای تخصیص هفتههای خاص به دانشجویان رستههای مختلف در دانشگاه (به صورت عمومی)، پیاده<strong></strong>سازی شده و به کارگیری آن نتایج مثبتی را برای تصمیم<strong></strong> گیرندگان، به صورت خاص در دانشگاه علامه طباطبایی، به همراه داشته است.
نتیجهگیری: نتایج به دست آمده از پیادهسازی و اجرای مدل، چشمانداز روشن و مثبتی را برای تصمیم گیرندگان در دانشگاه به همراه خواهد داشت. برای ادامه این پژوهش، باید مدل بهینهسازی دیگری برای هر دانشکده با در نظر گرفتن محدودیتهای هر گروه آموزشی طراحی و اجرا گردد.
آموزش حضوری,بهینهسازی,زمانبندی هفتگی,شیوع کرونا,مدلسازی
https://imj.ut.ac.ir/article_82187.html
https://imj.ut.ac.ir/article_82187_76bad45b1fa126faf390c15704b8ad76.pdf