هدف: در این مقاله، یک مدل برنامهریزی دوسطحی برای حل مسئله همزمان انتخاب تأمینکننده و تخصیص سفارش در زنجیره تأمین چندمرحلهای ارائه شده است، بهگونهای که در سطح رهبر، مسئله انتخاب تأمینکننده با هدف افزایش قابلیت اطمینان سیستم و در سطح پیرو، مسئله تخصیص سفارش با هدف کاهش هزینه سیستم فرموله شده و تقاضای مشتریان در مرحله آخر زنجیره تأمین، غیرقطعی در نظر گرفته شود. روش: روش مدلسازی مسئله انتخاب تأمینکننده و تخصیص سفارش، مدل برنامهریزی دوسطحی است که در آن از تکنیک بهینهسازی استوار برای برخورد با شرایط عدم قطعیت مسئله و از الگوریتم ژنتیک دوسطحی برای دستیابی به جوابهای بهینه مسئله استفاده میشود. یافتهها: نتایج بدستآمده از حل یک مسئله واقعی در صنعت فولاد تحت سناریوهای مختلف، مؤید آن است که اهداف قابلیت اطمینان و هزینه، رابطه متعارضی با یکدیگر داشته و افزایش تعداد اعضای زنجیره به افزایش قابلیت اطمینان و هزینه سیستم منجر میشود. از سوی دیگر، همانگونه که افزایش قابلیت اطمینان میتواند به افزایش هزینههای سیستم منتهی شود، کاهش قابلیت اطمینان که بهطور عمده از عدم رعایت مسائل کیفی و کمبود نشئت میگیرد نیز، به افزایش سطح عدم رضایتمندی مشتریان و درنهایت افزایش هزینه کل سیستم میانجامد. همچنین نتایج بهدستآمده در شرایط عدم قطعیت در مقایسه با شرایط قطعی، وضعیت نامطلوبی را نشان میدهد. نتیجهگیری: برای بهبود قابلیت اطمینان زنجیره تأمین باید متوسط قابلیت اطمینان مراحلی از زنجیره تأمین که در مقایسه با سایر مراحل در کمترین (بیشترین) سطح قرار دارند، افزایش (کاهش) یابد تا از بروز هزینههای اضافه جلوگیری شود. همچنین رویکرد تعاملی در روششناسی پیشنهاد شده، راهکار مناسبی را در بیشینهسازی منافع سطوح رهبر و پیرو ارائه میدهد.